یکشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۳

آشپزي

خودم رُ مي کشم جمله ي «when the stars threw down their spears» رُ واسه ش توضيح ميدم که: قسمتِ spears در اصل metaphor ميشه واسه اشعه ي نور stars و threw down هم personification ميشه که stars رُ مي کنه soldiers.
ميگه نه !
تنها دليل ش هم اينه که «من از کجا بايد اينا رُ‌ بدونم» ....... عجب گيري کرديماآ !

چند جور ميشه با تخم مرغ غذا درست کرد؛ املتِ قارچ، نيمرو، خاگينه، آب پز و.. اما يه مدلش هست که کشف جديد (الآن قديمي شده البته) ي خودمه و خوشمزه هم ميشه.
وسايل لازم: دو تا تخم مرغ، دو قاشق سس مايونز، يه کم نمک، و حداکثر يه رول نون باگت!
اول دو تا تخم مرغ رُ کاملاً آب پز مي کنين: ده دقيقه مثلاً.. بعد مي ذارين تو پياله و با کارد ريز ريزش مي کنين، تقريباً به اندازه ي عدس مثلاً.. ريز ! بعد دو قاشق سس مايونز و يه کم نمک ميريزين و با چنگال به هم مي زنين.. اين کار رُ انقدر ادامه بدين تا زرده ي تخم مرغ و سس کاملاً مخلوط بشه.. بعد با يه قاشق مي خورينش ! اگه لازم باشه ميشه برش هايي از نون باگت رُ هم همراه ش خورد !
امتحان کنين، خوشمزه ميشه ؛)

قمارباز: از طريق اين سايت ايميل بفرستيد و در آينده دريافت کنيد حتي با مشخص کردن تاريخ دريافت ايميل ، البته اين سايت نياز به ثبت نام نداره و پس ايميل هاتون بايگاني نخواهد شد و شما اکونتي نخواهيد بود ولي اگر بدنبال چنين سيستمي هستيد پيشنهاد ميکنم از اين سايت استفاده کنيد ، فکر کنم تنها فاينده اين سيستم فرستادن وصيت نامه پس از مرگتون از طريق ايميل براي نزديکان باشه ، واقعا غافلگير کننده و البته هيجان انگيزه ها !!

هميشه وقتي miss call داشته باشم، اگه شماره رُ‌ نشناسم، اول دفتر تلفن م رُ چک مي کنم، اگه بازم پيدا نشد؛ برنامه ي 118.. امروز اومدم يه دونه ميس کال داشتم، چک کردم: واحد تعزيرات گندم وارد نان !!!!!!!!! آدرس: خ زند، استانداري فارس !!!
چه کارم داشتن يعني؟ :)))

* آهنگ هاي جديد مجتبا کبيري: نفرين - ليلي و مجنون - زندگاني - و اين !

شنبه صبح: چه قدر سخته صبح پاشدن.. يادم رفته اصلاً ساعت چند بود کلاسا.. کاشکي برم بخوابم! ديشب يک ساعت و نيم خوابيدم همه ش.
شنبه عصر: پاييز.. امروز به تمام معنا پاييز بود.. همه جا کلي برگ درختا ريخته بود، هوا ابري بود (اما دريغ از يه قطره بارون. شيراز داره ميشه جزو مناطق کويري.. بايد بهش عادت کنم ظاهراً) همه ش احساس پاييز رُ داشتم..
يک شنبه: يکي از دخترا عطرش بود عود ميده !! من دو روزه خودم رُ دارم مي کشم که اين بوي عود از کجاست.. !! lol !!
يک شنبه عصر: صبح يکي بهم گفت وي.تاگ ! يعني مطمئن نيستم، يه چيزي گفت و رفت، من حدس زدم گفته باشه وي.تاگ.. از استادمون پرسيدم. اصلاً همچين کلمه اي وجود نداره.. يا م.تاگ بايد بگه يا گوتن تاگ ! اين دوفعه دوباره خواست بهم سلام کنه دقت مي کنم !
امروز همه ش هوا ابري (خفن) بود، اما فقط يک بار در حد چند قطره بارون اومد، حتا زمين هم خيس نشد ! من شديداً دارم رو اين مسئله حساس ميشم..!

و مي رود
که بازتابي روشن
بر آسمان داشته باشد
هنگامي که من
پيش مي روم
و صدا بر مي آورم..
// يه آواز قديمي بوميه، از شامان (شمن) هاي اجيب وي (Ojibway shamans)

چند روز پيش يه آفلاين داشتم بدون توضيح.. يه عکس ! يه کم خيلي عجيب بود، عکس رو هاستِ ايسنا بود، پس نمي تونسته مثلاً ساختگي باشه.. و از آدرسش ميشد فهميد مالِ تاريخ بهمن 1382 بوده.. خودِ کسي که آف گذاشته بود هم گفت نمي دونم، واسه من هم آف گذاشته بودن ! ..
و نهايتاً با يه ايميل و سه تا آفلاين فهميدم که عکس از بازديد آقاي خاتمي از موزه ي عبرت ايران (موزه ي اوين؟) هست و اوني که آويزونه و اوني که کراوات زده، مجسمه هستن فقط ! جالب بود!! فکر کنم اين موزه هه يه فيلم ترسناک توپ باشه، و برم حتماً !!