چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۳

زائرانِ عشق - از متونِ ودانتاي هند

تصميم دارم يه کتاب رُ تايپ کنم. مطمئن م از خوندنش لذت مي برين، اگه دوست ش داشتين دو تا کار واسه انجام دادن دارين: اول بهش لينک بدين تا بقيه هم بخونن و بعد دعا به جون کسي کنين که کتاب بهش تقديم شده. (به تقليد از جوتي!)

زائرانِ عشق - از متونِ ودانتاي هند
گيتي خوشدل
نشر البرز / نشر پيكان
چاپ اول: 1377
كتاب به صورت جمله ها و پاراگراف هايي كوتاه از متون قديمي ودانتا هست. هر كدوم از جمله هاي زير با تزئين گل و شكل هايي مشابه براي حاشيه، تقريباً به طور مستقل در يك صفحه قرار دارن؛ هر چند پيوستگي كل متن حفظ شده و به ترتيب بيان ميشه حرف ها..
با هم بخونيم ش:
// تقديم به ..


* به اين جهان آمده ايم تا چراغ عشق را در دل ‌هامان برافروزيم،
تا نور درون خود را تجربه و متجلي کنيم،
تا زائر نور باشيم و خورشيدِ عشق را طواف کنيم،
تا هر روز دورن و برون، خود را صيقل دهيم،
تا هر روز آفتاب را سرمشق، خود سازيم؛
آيينِ عشق را سلام گوييم
و ايمانِ خويش را بيازماييم.
به اين جهان آمده ايم تا رسالتِ خود را
که يافتنِ خداي درون است، زندگي کنيم.
آمين.

* نام ما حقيقت است
اگرچه آن را از ياد برده باشيم.

* همه ي اديان به اين حقيقتِ واحد اشاره دارند که
خدا يکي ست
و
حقيقت خداست !

* حقيقتِ لايزال
در سراسر سال، دلتان را گرم نگه مي دارد.

* خدا
حقيقت و نيکي و زيبايي
است.

* تنها در ژرفاي سکوت
مي توان صداي خدا را شنيد.

* خدا يعني عشق.
عشق يعني خدا.
سيماي او عشق است.
جوهره ي وجودش بهجت.
ذاتِ لايزالش حقيقت.

* ثروت را بايد به صورتِ امانت نگاه داشت،
و براي ترويج اخوتِ انسان
و استعلاي ايمانِ آدميان
آن را به کار انداخت.
اين قانون مي گويد:
هيچ‌گاه نبايد به ايمانِ انساني آسيب رساند
زيرا ايمان
نهالي نورس است
و نيازمند به همه‌ گونه پرستاري.

* حقيقت است
تنها حامي و حافظ و فرشته و
نگهبانِ انسان.

* حقيقت يعني خدا.
پس در حقيقت زندگي کن،
تا ببيني همه چيز نيکوست.

* دلِ پاک و صيقل يافته
هدف و مقصدِ
همه ي نظام هايي ست که به خدا مي انجامد.

* هنگامي كه در خوابي
خداست حافظِ تو،
هنگامي كه درمانده‌اي
خداست حافظِ تو؛
حتا اگر فراموشش كرده باشي.
او نيازي به پيشكش هاي تو ندارد
يا به وعده ها و نذر و نيازهايت.
او همواره خورسند است و مسرور
همواره سرشار و آزاد
پس به مسئوليتي كه در قبالِ خويشتن داري بينديش،
اين پيشكش براي او كافي ست.

* عشق...
..نبايد فقط از زبان
نبايد فقط از دلِ كوچك
بايد از دلِ بزرگ
يعني از سرچشمه ها جاري شود.

عشق...
يعني هستيِ فارغ از خويشتن
هستي
يعني عشق و عشق و عشق.

عشق
به ياري تان مي شتابد تا در همه
فقط خدا را ببينيد
همگان را به سيماي ذاتِ الهي

* از خورشيد و ماه و ابر و دريا بياموزيد.
اين آموزگاران آمده اند تا رسالتِ آدمي را
به او خاطر نشان سازند.
درختان ثمره و سايه ي خود را بي هيچ گلايه
- حتا به آنان كه با تبر قطع شان مي كنند. -
ارزاني مي دارند.
كوه ها بي هيچ درنگ،
آفتاب و باران و طوفان را
- براي اعصار بي‌شمار -
غوطه‌ور در انديشه تاب مي آورند.

* زندگي همچون زايري ست
كه به زيارتِ قدوس مي رود.

* معرفتِ جهان، حياتِ ابدي نيست.
به درگاهِ خدا دعا كنيد كه جاودان است.

* انجام وظيفه بدونِ عشق: رقت انگيز است.
انجام وظيفه با عشق: رغبت انگيز است.
عشق بدونِ احساسِ وظيفه: هيبت انگيز است و الهي.

* شما نه يكي
كه سه تن هستيد.
يكي آن كه مي پنداريد كه هستيد.
يكي آن كه ديگران مي پندارند كه هستيد.
و يكي آن كه واقعاً هستيد.
اگر چه خداييد. آن چه واقعاً هستيد خداست.

* همه ي موجوداتِ اين جهان
آگاهانه يا ناآگاهانه
از زايرانند.

پس نزديك بياييد، نزديك‌تر.
وصل و تقرب بجوييد.
خويشاوندي با خدا را پرورش دهيد.
از طريقِ اطاعت و بيعت، وفاداري و تواضع،
از طريقِ پاكدلي، او را برباييد.

* همه بايد ديگران را همچون نور چشم خويش گرامي بدارند
چرا كه شراره ي الهي و ذاتِ الهيِ همگان يكسان است.
تنها در آن صورت، توليد و توزيع و مصرف
- خواه اقتصادي و خواه غيراقتصادي -
عادلانه خواهد بود و به صلح و آرامش و استعلاي عشق
خواهد انجاميد.

* تجلي عشق باشيد:
عاري از انزجار.
آغوشي گشاده به روي جهان.
شادمان به هنگامِ شادماني ديگران.
اندوهگين از اندوهِ ديگران.

* نيكو باشيد، نيكو ببينيد، به كنشِ نيكو بپردازيد.
اين است تنها راه به سوي خدا.

* عادتِ به ياد آوردنِ خدا را
- در هر دم و بازدمِ خويش -
در خود بپرورانيد.
فقط در اين صورت مي توانيد در آخرين دم
او را به ياد بياوريد.

* عيسا مسيح انساني بود كه تنها شادماني اش
گسترش عشق الهي
پيشكش عشق الهي
دريافتِ عشق الهي
و تجلي عشق الهي بود.

* خشنود باشيد
كه هيچ چيز برخلافِ اراده ي خداوند
پيش نمي‌آيد.

* مراِ همه ي اديان
از ريشه برانداختنِ ناراستي ست:
بادا راستي -پروردگار- حكمرانِ جهان باشد.

* بر حقيقت مراقبه كن
تا دريابي كه جبابي
بر آب نيست.

* عشق را بايد دم و بازدمِ حيات انگاشت.

* صادق باش و درستكار، اين است ميراثِ برحقِ تو.

* براي تجليل از فاصله ي كوتاهِ تولد تا مرگ
بگذار دست‌هايت به كار خدا سرگرم باشند.

* پيش از لب زدن به غذا
آن را يه خدا پيشكش كنيد
تا پاك و قدرتمند گردد.

* همه ي انسان ها گنجينه هاي عشقِ خدا هستند.
اين عشق را تسهيم كنيد، آن را بگسترانيد.
اين عشق را به صورتِ خدمت ابراز كنيد.
به هنگام هم‌دردي، به سيماي هم‌دلي،
انديشه هايي سرشار از شفقت..

* با روحيه ي عشق به كار بپردازيد
تا كارتان به عبادت بدل شود.

* سعادتي عظيم‌تر از قناعت وجود ندارد.

* از طريقِ سرسپردگي: عشق الهي جاري مي شود.
از طرسقِ عشقِ الهي: لطفِ الهي جاري مي شود.
از طريقِ لطفِ الهي: معرفتِ الهي جاري مي شود.
و از طريق معفتِ الهي: شهر جاودانگي جاري مي شود.

* تقليد كار انسان است
خلقت، كار خدا.

* اگرچه خدا همه جا هست
و هيچ جا از او خالي نيست،
اما هر جا كه نامش تجليل شود
و به آواز درآيد،
بيش از هميشه، او آنجا ست.

* مِه در برابر آفتاب ذوب مي شود
جهل در برابرِ معرفت.

* هرگاه بذرِ كردارهاي نيك را مي كاري
بدان كه خرمنِ نيك بختي را درو خواهي كرد.

* عشق به خدا
حرمت به والدين
اين است راهِ توانگري.

* روز را با عشق آغاز كن.
روز را از عشق لبريز كن.
روز را با عشق بگذران.
روز را با عشق به پايان برسان.

* پول مي آيد و مي رود
احلاق مي آيد و مي بالد.

* كافي نيست كه كودكان براي امرار معاش خود
چيزي بياموزند؛
كيفيتِ زيستن، مهم‌تر از معيارِ سطحِ زندگي ست.
كودكان بايد بياموزند كه به فرهنگ و آيين و رسوم و كشورِ خود
حرمت نهند.

* همگان را دوست بدار.
مگذار علف هاي هرزِ غرور و غبطه
باغ آرامش تو را بيالايد.

* صبوري تنها اقتداري است
كه آدمي به آن نياز دارد.

* فرزانگي به آزادگي منتهي مي گردد...
فرهنگ به كمال
معرفت به عشق
دانش به مَنش.

* آرامشِ خاطر بسيار باارزش‌تر از آسايشِ تن است.
پس براي اين‌گونه آرامش ذعا كنيد
و نه فقط براي خودتان
كه براي تمام جهانيان.

* بدونِ عشق الهي
زندگي به دم و بازدمِ مرگ تبديل مي شود.

* آتش در چوب نهفته است
و خدا در انسان.

* نظام آموزش و پرورش كشور، بسانِ بانك يا خزانه ي ملي ست
كه هرگاه ملت نياز به خادماني موثق و ماهر دارد، از آن برداشت مي كند.

* عشق را هديه كنيد. عشق را هديه بگيريد.

* آرزو به علاوه ي حيات مي شود انسان !
حيات منهاي آرزو مي شود خدا !

* انسان هر اندازه نيز كه پرمشغله باشد
خوراكِ خويش را يكسر كنار نمي گذارد
به همين ترتيب، آدمي بايد
مراقب خوراكِ معني خود نيز باشد.
يعني زماني معين را بايد
به دعا و مراقبه اختصاص دهد.

* راهِ خود را دنبال كنيد.
بگذاريد تجربه اي كه خود از خدا داريد
استادتان باشد.
از اين استاد پيروي كنيد.
با شيطان مواجه شويد.
تا انتها بستيزيد.
به هدف بسيد.

* هر كاري را كه به شما محول مي شود
به صورتِ عملِ عبادت انجام دهيد.
زيرا از اين طريق خواهيد توانست
به درگاهِ خدا تقرب بجوييد.

* وظيفه يعني خدا. كار يعني عبادت.

* مراقبه هيچ نيست
مگر فرا رفتم از آرزو
ترك دنيا يعني نيروي ستيز
بر ضدِ پليدي و در اختيار داشتنِ مداوم ذهن.

* نكوشيد ديگران را زير سلطه ي خود درآوريد؛
بر خودتان مسلط شويد:
بر حس هاتان، بر ذهن تان.
زيرا اين است پيروزي راستين.
زيرا حس ها و ذهن، دشمنانِ واقعي انسانند.

* ايمان به خود
و ايمان به خدا
اين است راز عظمت
زيرا خدا يعني محبت.

* عشق مي بخشد و عفو مي كند.
منيت مي ستاند و فراموش مي كند.

* توازن، زاييده ي كاربردِ ماهرانه ي معرفتِ الهي است.

* خدا را مجسم كن،
خدا را بجوي،
در خدا محو شو،
اين است وظيفه ي انسان.

* اگر به خدا بينديشي؛
خدايي.
اگر به خاك بينديشي؛
خاكي.
به راستي هماني كه مي انديشي،
زيرا به سيماي انديشه ات در ميايي.

* لطفِ خداوند يعني همه چيز.
اما اگر دچار خشم يا منيت يا شهوت
يا طمع و آرزوها شويد،
در لطفِ الهي رخنه پديد مي آيد.

رخنه ها را با حقيقت و مهرباني
و عشق و شكيبايي و ح شناسي پر كنيد.

* به كودكان عادتِ دعاي روزانه را بياموزيد.
تا به محضِ بيدار شدن از خواب
و شب پس از دراز كشيدن در رختخواب
به دعا بپردازند.
اين عادت را در خودتان نيز پرورش دهيد.

* به تكرارِ نام خدا بينديشيد
ذكرِ نامِ‌خدا، همچون آذرخش
هزار كوهِ گناه را مي روبد.

* انسانِ امروز براي هر بركت و مصيب
كه نصيب او مي شود
خدا را ملامت مي كند.
فقط خودِ انسان مسئولِ فلاكت
يا سعادتِ خويشتن است.

* خشم بزرگ‌ترين دشمنِ انسان است.

* صبح زود حركت كنيد،
آهسته برانيد،
ايمن برسيد.

* فقط يك فرقه وجود دارد: فرقه ي آدميت.
فقط يك آيين وجود دارد: آيينِ عشق.
فقط يك زبان وجود دارد: زبانِ دل.
فقط يك خدا وجود دارد: قادرِ مطلق.

* دلِ هر انسان،
معبدي ست كه خدا در آن خانه دارد.

* دل تان را در عشق غوطه ور سازيد،
اعمال تان را در درستكاري،
احساس هاتان را در شفقت؛
آن گاه زودتر به خدا خواهيد رسيد.

* از خدا آمده ايد؛
جرقه اي از عظمتِ اوييد؛
موجي از اقيانوسِ بهجت.
تنها زماني آرامِ جان مي يابيد،
كه ديگر بار با او يكي شويد.

* هنگامي که انسان، اخلاق‌گرا و معنوي مي شود
و به اعمالِ نيکو دست مي يازد؛
آن‌گاه درخشش راستين الوهيت ش
جلوه‌گر مي شود.

* تجلي خدايي.
انديشه تان را از اقتدار
و جلالِ کبريايي و لايتناهي
سرشار سازيد.

* حقيقت يعني پدر
عشق يعني مادر
فرزانگي يعني پسر
آرامش يعني دختر
سالکان يعني ياران.

* ميانِ ارزش هاي بشري
از همه برتر
همانا عشق به خداست.

* آدميان هر روز مي کوشند همه چيز را
درباره ي همه چيز بياموزند.
مگر هيچ چيز را
درباره ي خودشان !

* آدميان همه از يک تبارند،
از تبار الهي.
و آگاهي از همين يک اصل
اين اعتبار را به آدمي مي بخشد
تا خود را انسان بخواند.

* هرچه بيشتر بيانگر ويژگي هاي الهيِ حقيقت
و درستکاري و آرامش و عشق باشيد،
بهجتِ بيشتري خواهيد داشت،
تا کامروا گرديد و کامروا گردانيد.

* سياستِ بدونِ اصول
آموزش بدونِ منش
علم بدونِ انسانيت
و تجارت بدونِ اخلاقيات
نه تنها بي‌فايده که بسيار خطرناکند.

* اين جهان
علم ميرندگان است.

* هنگامي که بذر اعمالِ نکوهيده را مي کاريد
بايد ميوه ي غم و اندوه را بچينيد.

* نزديکي به خدا
با اقامت در معبد و صومعه
به دست نمي آيد.
خدا شراره اي الهي ست
که در دلِ آدميان خانه دارد.

* فضايل و رزايل
هر دو زاييده ي ذهن اند
و دل را به بند مي کشند.
آن گاه که آدمي حقيقتِ برتر را تجربه کند.
از قيدِ هر دو آزاد مي شود و واقعيت را مي بيند.

* اتلافِ وقت
همانا به هدر دادنِ عمر است.

* امروز به جاي تبحر در معرفتِ الهي
الوهيتِ خود را به هلاکت مي رسانيد.

* آن چه موجب تولد گردد
موجب مرگ نيز مي گردد.

* هيچ چيز اين جهان
پايدار نيست.

* ثروتِ راستينِ شما
منش نيکو
رفتار نيک
و معرفتي ست که از خدا داريد.

* اگر نفسانيات و غرايز حيواني زدوده شوند،
احساس هاي الهي جايگزينِ آن ها مي گردند.

* لطفِ الهي
بذر ايمان را در آدمي مي كارد،
بذري كه اگر شكفته شود
او را از طمع و نفرت و ترس مي رهاند.

* منش
هديه ي گران بهاي آموزش است.

* انضباط
سلاح كودكانِ در حالِ رشد است.

* آموزشِ راستين مستلزم پرورش حس فروتني است.
هديه ي آموزشِ‌عظيم، فروتني عظيم است.
هر جا فروتني نباشد، ارزشي در كار نبوده است.

* زندگي، يعني توان آزمايي: با آن مواجه شويد.
زندگي، يعني بازي: اجرايش كنيد.
زندگي، يعني رويا: محقق ش سازيد.
زندگي، يعني عشق: از آن كام بجوييد.

* فقط عشق موجب مي شود الوهيتِ راستين را ببينيد.

* اجسام مادي از سودمندي محدودي برخوردارند.
حقيقتِ لايتناهي ست كه خدمتِ نامحدود را عرضه مي كند.

* براي تكاملِ خود زندگي كنيد؛
نه براي آن چه كه ديگران مي خواهند.

* به رفم آزمون ها
و پستي ها و بلندي هاي زندگي
از اعتقادِ خود دست نكشيد.

* خوشا به حالِ آنان
كه اين اندرزها را به گوش مي گيرند،
و در اعمالِ خود رعايت مي كنند،
زيرا كه پاداش عظيم مي ستانند.

// بازم مبارك !