یکشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۳

مي نويسم، پس هستم!

شديداً کمبود وقت دارم.
هيچ کار خاصي هم نمي کنم آآ ؛ اما در حالت عادي اين چند روزه بيشتر از چهار ساعت در شبانه روز نخوابيدم، و در عين حال به خيلي کارهام هم نرسيدم ! امشب هم فکر کنم بيدارم تا صبح..
آپ ديت نشدن اين جا هم بيشتر به همين دليله، که به زودي درست ميشه !
نوشته هاي زير تقريباً مال اين چند روزه ست، بدون ترتيب خاصي:

دو ماه پيش رفتم کلي اکانت خريدم و حالا تموم شد !
فردا بايد دوباره برم کيلويي کلي بگيرم که نخوام هر روز برم ! اين بار مي خوام آنالوگ بگيرم.. جز اولين کساني بودم که وقتي خط هاي ديجيتال اومد و اکانت هاي E1 ؛ گرفتم.. اون موقع کارتي نبود بايد فرم مشخصات پر مي کردي.. و اگه مشتري دائم مي شدي بهت اکانتِ E3 مي دادن !! يادم نيست چه ISP يي بود، شايد چرتکه.. نمي دونم! يادمه اکانت E3 هم گرفتم، خود شرکته مي گفت سرعت ش بيشتره؛ اون موقع اصلاً نمي دونستم سرعت نت چيه !

امروز مطب رُ تحويل داديم رفت... البته داديم نه، من اصلاً دخالتي نداشتم، فقط يه کتاب از من بود که برداشتم.. اک‌ويديا: دانش باستاني پيامبري (پال توئيچل) ...مالِ تقريباً سه سال پيش؛ زماني که تو مطب مي موندم؛ وقتي از نگاه (؟) کردنِ آدما خسته مي شدم، مي خوندم ش.. و وقتي تموم شد گذاشتم همون جا بمونه..
و امروز رفتم کتاب م رُ برداشتم !
از اين جور اتفاقا که باعث ميشه پرونده ي چيزي به طور کامل بسته بشه خوشم مياد، ديگه هيچ وقت حتا فکر هم نمي کنم که برم اون جا بشينم.. اما خُب خاطره موندگاره !

ديشب انقدر حرف زديم که شارژ تلفن تموم شد !
جالب اين جاست که من دو سه ساله اين تلفنَ رُ دارم اما هيچ وقت شارژش تموم نشده بود، واسه همين نمي دونستم ! فقط از بوق بوقِ خاصي که مي کرد حدس زديم مالِ شارژش باشه، و بعد هم قطع شد..
سعادتِ تو اين جاست، يه فلش ناز از کريس دي برگ.. ديگه؟ مهرگان !! همون آئينِ مهر و محبت ايرانيان :)
اينو هم ببينين خيلي باحاله: مسايل شرعي آقا مجتبا (مارمولک)