شنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۳

سرويس هاي مخابرات !

امروز رفتم مخابرات هم ليستِ ريز مکالمه ها رُ گرفتم (الکي!) هم رجيستر کردم واسه سرويس بيدارباش !
اولي ش که جالب بود يه شماره تو ليست بود که مالِ من نبود.. هر چي فکر کرديم کي زنگ زده تهران نتيجه نداشت.. من هم خيلي عادي شماره رُ گرفتم گفتم مي پرسم ببينم کجاست.. تا وصل شد نوار ضبط شده گفت: سيستم تلفن بانکِ بانکِ فلان، سلام!
بيدارباش ش هم باحال بود، ساعت نه و نيم شب يکي زنگ زد گفت شماره ي فلان؟ گفتم درسته، شما؟ گفت از مخابرات خواستم بگم سرويس تون فعال شد :)
من هم کوک کردم واسه چند دقيقه بعدش ببينم چه جوريه..
وقتي ساعتِ ده زنگ زد، هر چي نگاه کردم ديدم صفحه روشن شده اما شماره ننداخته (اصلاً يادم نبود!!) نمي خواستم گوشي رُ‌بردارم.. وقتي برداشتم گفت: اين مکالمه جهتِ سرويس بيدارباش مي باشد؛ متشکرم!!
خيلي باحال بود، خوبي ش اينه که مي توني دقيقه به دقيقه کوک کني که مثلاً بيست بار پشت سر هم زنگ بزنه، و مسلماً از خواب پا ميشي بالاخره !! اين ترم احتمالاً هميشه کلاس هاي دانشکده رُ‌به موقع ميرم ديگه !

تا به حال شده چيزي رُ بخواين به کسي بگين اما نتونين؟ بحث موقعيت پيش اومدن يا خجالت کشيدن يا هر چيز ديگه نيست، فقط فکر مي کنم هميني که هست رُ هم شايد از دست بدم.... و باعث ميشه تمام مدت سکوت کنم !
:-/ ميگي چه کار کنم؟

يه جا (يادم نيست کجا، شايد رو وب) خوندم بعضي ها که خيلي دين دار هستن؛ رو بدن شون جاي زخم هاي حضرت مسيح به وجود مياد (پنج نقطه اي که ميخ زده شد واسه به صليب کشيدن) و اين يعني خيلي بنده هاي پاکي هستن و گناهان شون بخشوده شده و از اين حرفا..
کسي هست بدونه (يا جايي شنيده / خونده باشه و بدونه) که تعبير خواب ديدن ش چيه؟

زندگي بعضي وقتا شبيه قصه پينوكيو ميشه. داري در به در دنبال فرشته مهربون مي گردي و تا از پيچ كوچه رد شدي، فرشته مهربون از اون سر، وارد كوچه ميشه. اينه كه بايد هميشه كوچه رو كه رد كردي برگردي و يه دور ديگه كوچه رو خوب نگاه كني. /

خوش شانسي !
ديشب داشتم رو يه ميني سي.دي. (از اينا که شکل قلبه، پنجاه و دو مگابايتي!)‌ رايت مي کردم، وقتي زدم رايت يه سر و صداي خيلي خيلي بلند از سي.دي. رايتر بلند شد، وقتي هم اره رايت مي کنه همه چيز قفله.. حدوداً ده دقيقه با صداي وحشتناکي همه رُ از خواب نزديک بود بيدار کنه (صدايي مثلِ صداي چرخ گوشت قديمي ها..) شديداً مطمئن بودم هم سي.دي.رايتره ديگه به درد نمي خوره هم سي.ديه احتمالاً تکه تکه شده..
بعد از تقريباً ده دقيقه خودش خاموش شد و يه ارور داد:
#23 CDR -26 File Writer.cpp, Line 333
SCSI/ATAPI command timeout error
#26 CDR -201 File WriterStatus.cpp, Line 194
Invalid write state

شديداً پي.سي. م رُ به هم ريخت، اما ريست ش کردم درست ش :)
پ.ن. بهتون پيشنهاد مي کنم سي.دي. به جز فرم دايره اي شکل نگيرين، يا حداقل من که باهاش مشکل داشتم اساسي..

ديشب ساعت 9، روي پل عوارضي، پشت ترافيك، توي فكر بودم كه چشم ام افتاد به «سيبِ نقره ايِ ماه». نگران بودم كه وقتي غروب مي كنه، من چه شبي رو گذرونده م. هرچي گذشت، بيشتر فهميدم كه نگراني هام بي مورده و شايد بهتره فقط نگران «خوانِ هشتم» باشم. /