فردا تولد «محمد خاتمي» رئيس جمهوري فعلي، و دومين مرد کشور ايرانه.
شصت و يک سال پيش در چنين روزي؛ بيست و يک مهرماهِ 1322 ، در شهر اردکان (از استان يزد) به دنيا اومد. تا دبيرستان رُ تو اردکان تحصيل مي کنه و قبل از گرفتنِ ديپلم ميره قم براي تحصيل در «علوم و معارف ديني» ..در عين حال ديپلم تجربي رُ هم کسب مي کنه و بعد از چهار سال تحصيل در قم، براي تحصيل در رشته اي ديگه (فلسفه) به دانشگاهِ ادبياتَ اصفهان ميره ..و در عين حال علوم ديني رُ هم در حوزه علميه ي اصفهان ادامه ميده.. براي کارشناسي ارشد به دانشگاهِ علوم تربيتي دانشگاه تهران ميره و سپس دوباره قم؛ براي تکميل درس حوزوي.. تا درجه ي اجتهاد (بالاترين درجه ي تحصيلي حوزوي) ...
نمي دونم چرا کشور ايران همه چيزش برعکسه ! مثلاً اخبارهاي ايران، در دفعه که خبري از بوش پخش مي کنن با يه قيافه ست؛ يه بار لباس کابويي پوشيده يه بار لباس فارغ التحصيلي و غيره.. اصلاً تو ايران خيلي چيزا تابو هست و دليل اصلي ش هم اينه که در حتا خورده ترين کارها هم دزدي و دلاليه.
بگذريم! پارسال همين موقع ها خاتمي گفته بود روز تولدش مي خواد با جوون ها چت کنه (که مثل باقي حرف هاش..) و خُب فهميديم تولدش کِيه ! الآن که ديگه fanش نيستم (و به نظرم بزرگترين اشتباهي کرد، قبول رياست جمهوري واسه چهار سال بعد بود) اما اصولاً دونستن تاريخ تولد کساني که دوستشون داريم، کار جالبيه!
خاتمي يکي از کسايي بود که شانس ش رُ داشت که خودش رُ نشون بده. چهار سال اول.. من خودم جزو ستاد تبليغات ش واسه دور دوم بود (و همه کار هم کرديم از تبليغ و برچسب چسبوندن گرفته تا تشکيل زنجير گوشتي و..) اما در چهار سال دوم نشون داد که به مردم، و حتا حرف هاي خودش هم ديگه اهميت نميده.. شديداً قبول دارم خودش آدم خوبيه، اما براي رهبري و ارشاد، هم بايد فکرت درست کار کنه هم بتوني عمل کني. خاتمي آدمي نبود که اهل عمل باشه، کتاب هاش اکثراً به درد مي خوره، تو حرف زدن خوب عمل مي کنه، خودش هم آدم خوبيه؛ اما نمي تونه واسه بقيه تصميم بگيره..
در هر حال، اصلاً از سياست خوشم نمياد، اما اميدوارم بعد از پايان دوره ش؛ بشه رئيس تلويزيون يا وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دوباره. هر چند مي دونم هر دوتاش امکان نداره بشه، اما از بين همه ي کساني که ايران به خودش ديده، فقط اونه که مي تونه به درد اين دو تا پست بخوره..
شايد نتونه در عمل حرف خودش رُ عملي کنه و حتا زير حرف خودش بزنه، اما اين دو پست جايي هست که مي تونه همون جوري که مي خواد، با مردم رفتار کنه و فرهنگ شون رُ بارور کنه.. تا وقتي مردم خودشون نخوان، همه چيز همونيه که بوده. الآن همه مي دونن که «اهر چيزي که بکاري درو مي کني». کشورهاي اروپايي اينو اين جوري تفسير کردن که «من خوبي مي کنم، پس در حق م هم خوبي خواهد شد.» اما تو ايران، طرف وقتي ميبينه مغازه داره داره عملاً دزدي مي کنه و نميشه هم کاري ش کرد، ميگه من هم خب همين کار رُ مي کنم! تلويزيون اصلي ترين و اولين قدرت هر ملت و کشوري حساب ميشه.. تو همه جاي دنيا هر سريال يا فيلم و حتا تبليغ و تيزري که مي سازن يه دليل داره. تا به حال فکر کردين قيلم هاي خارجي (پزشک دهکده، نامه اي از آينده.. نمي دونم، من چند ساله ديگه اصلاً تلويزيون نگاه نمي کنم، اون موقع ها اين دو تا برنامه پرطرفدار بود خيلي) همه ي فيلم ها يه نتيجه گيري اخلاقي مخفي داره، يه جهت گيري.. و البته سريال هاي پرطرفدار ايراني؟ هژيرها،زير آسمان شهر، نقطه چين...
تا وقتي که مردم اين فيلم ها رُ بپسندن، واسه شون ساخته ميشه.. و تا وقتي مردم اين موقعيت الآن شون رُ بپسندن، همه چيز همينيه که هست. وقتي من حاضر نيستم مسئوليت کارهام رُ به عهده بگيرم، بقيه هم همينن خب! تا به حال فکر کردين تو ايران چرا هيچ اتفاق بدي از هيچ نهاد دولتي صورت نمي گيره؟ تو چند ماهه اخير کلي شايعه بوده که تو درگيري پليس و مردم، چند نفر کشته شدن اما بعد فهميديم نه! خبر اشتباه بوده..
به جاي اين که بگيم انقدر معصوم هستيم، ميشه خيلي راحت تر بود. (تو دانشگاه هم دقيقاً همينه هااا.. مثلاً امروز يکي از دخترا خيلي بامزه رو پله ها خورد زمين و خب من زدم زير خنده.. بعد شاکي شده که چرا؟! ..به نظر من که خنده داشت. اصلولاً هر وقت کاري بکني تو داشنکده يه سري ازت متنفر ميشن، يه سري عاشق ت ميشن!! همه ش هم بين اين و اون دعواست به خاطر همين چيزا)
به نظر من که رک حرف شدن با مردم ساده ترين کاره. يه الگوريتم ساده ست: اول حکومت خيلي واضح و با کلمه هاي ساده ميگه که اگه فلان کار رُ انجام بدين فلان اتفاق ميفته واسه تون، بار اول هم که اتفاق افتاد اعلام ميکنه که آره، مثلاً اينا خلاف کار ما رُ انجام دادن و ما مجازات شون کرديم. اين جوري همه مي دونن و مسلماً اون سياه لشکري که تو همه ي اتفاق ها هست از بين ميره..
واي! چه قدر حرف الکي !!
«دفتر ميهمان» سايت رئيس جمهوري، از پارسال که پر شده بود از بد و بيراه و غيره، غيرفعال و بعد هم حذف شد. ايميل سايت هم که عملاً جواب نميده؛ پس اين جا ميگم: خاتمي تولدت مبارک !!
پ.ن. چند روز پيش خاتمي در سفر يک روزه ش 447 طرح رو تو شيراز افتتاح کرد ...
* اول همه ي متن رُ به طور احترامي و با فعل جمع نوشتم، اما ديدم خيلي کتابي شد و خودم سخت م بود بخونم. اصلاًدر کل همه ي وبلاگِ من به صورتِ شکسته هست و شديداً هم خودم بهش عادت کردم، دو کلمه رسمي نمي تونم حرف بزنم.
امروز رفتم خون دادم واسه آزمايش.. تو اتاق يه آقايي نشسته بود و مدارک و اين چيزا رُ مي نوشت، دو تا خانوم هم بودن که خون مي گرفتن.. من هم خيلي پرروآنه به آقاهه گفتم ميشه شما ازم خون بگيرين؟ اول گفت نه، اما بعد نظرش عوض شد و خودش اومد !!!!!! (کلي خانوما ضايع شدن!) بعد هم اين که همه مي نشستن، من رو تخت دراز کشيدم و دستم و بست و غيره.. اولين بار بود که تو عمرم آزمايش مي دادم، تا به حال نه خون داده بودم نه هيچي. درد نداشت.. يادمه بچه که بودم آمپول به نظرم خيلي درد داشت، اما تو يک سال اخير يه بار واکسن زدم، يه بار هم آمپول ضدکزاز، امروز هم اين. و هيچ کدوم درد نداشت :-/
آخر هفته هم همون جوري که قرار بود، اردو قراره خوش بگذره !