پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۳

رئيس جمهور اداره ي گذرنامه !!

ديروز يه بسته ي خيلي غير منتظره داشتم!‌ راستش فکر مي کرديم اين نامه هه گم شده اما ديروز (بعد از چند ماه) رسيده بود.. توي بسته (همراه CDها) يه عروسک ناز هم بود! امروز پرسيدم جريان ش چيه؟ فهميدم عروسکِ هالووين بوده ! عکس ش رُ اين جا ببينين!
پ.ن. هفته ي پيش سر کلاس تافل به استادم صد تومن باختم (البته من واسه ش شکلات خريدم!) ولي امروز با تقلب يکي از دخترا، از يکي از بچه ها يه قوطي پپسي بردم :)
پ.پ.ن. آخرين آهنگي که ليريک ش رُ خوندم: Sk8rboi (البته صحيح ش Skater boy هست!) از Avril Lavigne ! جديداً ازش خوشم اومده.. جالب زماني بود که همين جوري الکي هارد رُ گشتم ببينم ازش آهنگي دارم يا نه، و دو تا آلبوم آخرش رُ پيدا کردم !!!

دسکتاپ نشانه ي شخصيت !
دسکتاپ شما چيه؟ ا چه تصويري رُ واسه پس زمينه ي ويندوزتون انتخاب کردين؟ اون رو فيت صفحه کردين يا از اطراف حاشيه دادين؟ اگه آره ،اين حاشيه چه رنگيه؟
هر چند در عمل اصلاً دسکتاپ به چشم نمياد و هميشه يه برنامه روش هست (و اگه آدمي مثل من باشين که هميشه برنامه هاي maximize شده هست؛ اصلاً نمي بينين ش! - به جز لحظه ي اول لود شون ويندوز يا اون چند ثانيه قبل از خاموش شدنِ pc- )
اصلاً دسکتاپ تون چه قدر مرتبه؟ shortcut چند تا برنامه تو دسکتاپ هست؟ چند وقته لينک هاي دسکتاپ رُ چک نکردين؟
هيچ مي دونين دسکتاپ يکي از جاهايه که نمودِ خودِ واقعي تون هست؟! با اين که شايد خيلي بي اهميت باشه، اما اکثراً سر انتخاب تصوير واسه دسکتاپ فکر مي کنن.
هميشه هر جا رفتين اول دسکتاپ رُ نگاه کنين... خيلي زود شخصيت هاي مختلف رُ مي تونين اين جوري کشف کنين!
پ.ن. من خودم يه انيميشن کوچيک از style دست دادنِ پت و مت رُ گذاشتم واسه دسکتاپ؛ اما معمولاً هزارتا shortcut رو صفحه ست و پيدا نيست (آخه کوچيکه، اون وسط صفحه. خودِ صفحه و حاشيه هم سفيد هست، يه نکته ي جالب هم اين که تو pc من رنگِ مشکي وجود نداره.. همه ي رنگ هاي سياه به صورتِ آبي نفتي (رنگِ ايميل هام) هست!)

فضولي!!
راستش من فضول نيستم... اما خُب !! اين جا از عصر همه ي نگهبان ها و اينا (شش نفري ميشن فکر کنم) جمع ميشن دور هم (ميز دارن و کلي تشکيلات واسه خودشون!) و خارج از اتاق نگهباني ميشينن حرف مي زنن تا آخر شب.. جلو خونه هم يه قسمتي هست (مثلاً حيات شايد.. اما چمن نيست، همه ش زمينه) که بچه ها بازي مي کنن (تا يازده، دوازده شب هستن معمولاً) و خُب هميشه صداشون رُ مي شنيدم ولي توجه نمي کردم.
امروز يه دفعه صداي داد و بيداد بود رفتم کنار پنجره ديدم حدوداً پونزده نفري، چند تا بچه کوچيک و باقي هم سن خودم و حتا بزرگ تر.. (اکثراً هم دختر!) دعوا سر اين بود که يکي شون با روسري بود و بقيه مي گفتن بايد مثلِ بقيه باشه... بگذريم! اما جو جالبيه! واسه خودشون رو زمين روزنامه انداخته بودن و دور هم نشسته بودن، بقيه هم بدمينتون بازي مي کردن! دو سه نفر هم دور زمين راه مي رفتن (شايد واسه لاغري؟!) خوشبختانه تا به حال با هيچ کدوم از دختراي مجتمع (به جز چندتايي!) برخورد نداشتم..

بازم اداره ي گذرنامه !
سواد خيلي خوبه، اما هستن کساني که ندارن... مشکل وقتيه که اينا ابراز وجود هم مي کنن! نمي دونم چرا چند ماه پيش که واسه کارهاي خودم رفته بودم متوجه نشدم، شايد دليل ش اين دو ترم دانشکده هست...
واسه گرفتن پاسپورت، يه فرم هست بايد پر بشه و پايين ش به صورتِ طرح زمينه هزار بار -به رنگِ سبز- نوشته «رياست جمهوري»..... امروز اومدم به يه خانومي راهنمايي کنم که چه کار کنه، همين جوري گفت «من اينو واسه رياست جمهوري مي خوام...» باز هم من نفهميدم منظورشو! تا وقتي تو صف وايساده بوديم، ديدم يه جايي هست «دفتر رياست جمهوري» بزرگ نوشته و يه سرهنگي (؟) هم لابد رئيس جمهور بود اون جا !

حالا اصل قضيه چيه؟ اينا اومدن واژه ي president رُ ترجمه کردن به «رياست جمهوري» و واسه ش اتاق درست کردن و آدم و کلي آرم و مهر و اسنا (فقط حساب کنين چند مليون از اين فرم ها چاپ شده!)
همون طور که مي دونين ما يه انگليسي داريم که تو بريتانيا (انگليس و کشورهاي مجاورش) صحبت ميشه و يه انگليسي که امريکايي ها باهاش صحبت م کنن. اولين فرق فاحش ش تو تلفظ ها هست که اکثر واژه ها دو تا تلفظ داره..
و فرق دوم ش تو بعضي نکات گرامري هست که مثلاً Br ميگه: have u got اما Am ميگه do u have و موارد ديگه..
و فرق سوم ش تو اصطلاحات خاص خودشون.
و فرق چهارم ش تو واژه هاي خاص خودشون هست ! مثلاً به آسانسور Br ميگه lift اما تو Am ميگن elevator.
بعد از تلفظ اين دومين بيشترين فرق انگليسي بريتيش با امريکن هست. president هم دقيقاً مشمولِ همين قاعده ميشه. تو Br اين واژه فقط معني «رئيس جمهور» ميده اما تو Am به معني هاي ديگه هم هست، از جمله «رئيس» «مافوق» و در کل هر مقام بالاي مثلاً شرکتي (حتا ميتونه مديرعامل معني بده)
اون وقت اين بي سوادها اومدن اين واژه رُ واسه خودشون -طبق سواد دبيرستانِ احتمالاً رئيس امور گذرنامه- ترجمه کردن و تو اداره ي گذرنامه يه مقام درست کردن به اسم رئيس جمهوري !!!!!!
يکي نيست به اينا بگه سواد ندارين از بقيه بپرسين..
هنوز يادم نرفته واسه نمايشگاه بين المللي يه بيلبورد بزرگ ساخته بودن و به فارسي و عربي و انگليسي نوشته بودن خوش آمديد اما انگليسي ش رُ دو تا L گذاشته بودن !!! من يادمه هم تو وبلاگ نوشتم هم يه نامه به روزنامه ي عصر... در هر حال مهم اينه که بعدش درست شد و يه Lش رُ با رنگِ سفيد لاک گرفتن!