چند روز پيش همه جا رو مه گرفته بود.. از در خونه رو که باز کردم ..و تمام مسيري که بايد ميرفتم تا مي رسيدم به دانشگاه.. خيلي خوشگل بود ! انگار تو فيلما.. بيشتر از ده متر معلوم نبود.. ساختمون دانشگاه، خوابگا ها به اون بزرگي؛ از هر جاي شهر مي توني ببيني شون؛ اما از ده متر نرسيده انگار هيچي نبود.. همه ي راه مه (تا رو زمين) و جاده، فقط تا چند متر معلوم بود؛ انگار مثلاً تو فيلما نشون ميدن طرف مُرده و يه راه هست که به نور ميرسه.. دقيقاً دقيقاً همون شکلي.. و ساختمونا از وسط ديگه پيدا نبود و غيب ميشد... در کل شديد باحال بيد !
پارسال هم يه بار اين جوري شد اما خيلي شديدتر؛ وقتي رسيديم دانشگاه همه جا سفيد بود، واسه راه رفتن بايد دستت رُ مي گرفتي جلوت تا بفهمي ديوار يا نره ي پله ها کجاست..
يکي از خبرنامه هايي که سالي به ماهي مياد اما هميشه اخبار خوب توشه، خبرنامه ي شرکت Visualware هست. اين بار هم نسخه ي جديد دو تا برنامه از اين شرکت روي نت قرار گرفته و چند تا امکان جديد بهش اضافه شده:
EMAILTRACKERPRO 4: Now includes worldwide Whois lookups, so you can instantly see the domain registration and network provider information of the sender, and improved geographical location reporting down to the city level, with live updates of IP location information.
.
VISUALROUTE 2005: Significant improvements to the IP location database update process enable you to automatically receive regular location updates, resulting in continuous improved accuracy of geographic information. VisualRoute 2005 is now available in four editions, the Business Edition includes advanced network reporting and 1-user Server license, the Support Edition includes advanced network reporting and 1-user Reverse Trace Server license.
.
VISUALROUTE 2005: Significant improvements to the IP location database update process enable you to automatically receive regular location updates, resulting in continuous improved accuracy of geographic information. VisualRoute 2005 is now available in four editions, the Business Edition includes advanced network reporting and 1-user Server license, the Support Edition includes advanced network reporting and 1-user Reverse Trace Server license.
يه مطلب قرار شده در مورد شيراز بنويسم، که در سايت بهترين هاي ايران چاپ بشه.. سري اولش آماده شده بود، يه کپي ش رُ همين زير ميارم، حداقل کلي نوشتم !! هرچند خودم فکر کنم دو نوبت ديگه ادامه داشته باشه.. اما اگه فکر مي کنين چيزي رُ بايد اضافه کنم، يا مطلبي درست بيان نشده، ممنون ميشم نظرتون رُ بگين :)
پ.ن. چاپ شد. اين هم آدرسش!
شيراز..
اولين چيزي که به ذهن آدم ميرسه، حافظ و سعدي و شهر «گل و بلبل» هست، تقريباً هم درسته، اما تقريباً !! شيراز از نظر جغرافيايي مرکز استان فارس و در ناحيه گرم و خشک قرار داره. از نظر تاريخي هم فقط زمان زنديه مرکز حکومت بوده، اما اهميتش به خاطر آرامش و «صفا»ي شهره، و به همين دليل در تمامي عصرها شهر شيراز به عنوان حداقل يکي از جاهاي خوش آب و هوا و تفرجگاه محسوب ميشده.
در ادامه ي متن سعي مي کنم به سه مورد بپردازم: اخلاق و فرهنگ مردم شيراز، جاهاي ديدني و معروف شيراز و نهايتاً ذکر موارد که دونستنش شايد بتونه کمکي باشه.
اخلاق و فرهنگ مردم شيراز:
شيراز از ديرباز شهر دانشجويي و سربازي بوده.. بيشتر جمعيتش رُ جوون ها تشکيل ميدن و در مقايسه با شهر مثل اصفهان ميشه گفت جوون ها بيشتر وقت خودشون رُ در خيابون ها مي گذرونن و خيلي تو چشم هست. البته به طور کلي پيراز شهر دانشجويي بوده و هست، به همين دليل فرهنگ غالب شهر جوونانه و اکثر آدم هايي که تو خيابون مي بينين، جوون هستن. شيراز از نظر دانشگاهي يکي از شهرهاي برتر ايران محسوب ميشه. در چندين رشته قطب علمي کشور محسوب ميشه (يعني حتا بالاتر از تهران) و به طور کلي هنوز در سرتاسر دنيا مدرک تحصيلي دانشگاه شيراز رُ شديداً قبول دارن و اون رُ دانشگاه پهلوي سابق ميدونن. نظام آموزشي دانشگاه هم خيلي جدي هست و اکثر درس ها و امتحانات به زبان انگليسي ارائه ميشه.
مردم شيراز از ديرباز معروف بودن به خوش گذرون و نمونه ي عيني «دم را غنيمت شمار» بودن و هستن.. روزهاي جمعه شهر کاملاً مرده هست (از نظر مغازه ها و بازارچه ها) اونايي که باغ دارن، همه، هر پنجشنبه شب ميرن باغ و تا جمعه شب باغ هستن و در کل اين يه رسم براي آخر هفته تو شيراز هست. اونايي هم که باغ ندارن، کنار خيابون و بين چمن هاي بلوارها يا حتا تو پياده رو ها ميشينن.. اتفاقاً اين يکي از نکات جالب براي توريست ها محسوب ميشه که جمعه شب هاي شيراز، شبيه سيزده به در تهران هست و هر چند متر تو پارک ها و مکان هاي ديگه مردم نشستن تو چمن، بعضي ها ساندويچ تو خونه درست کردن و بعضي هاي ديگه چراغ گازي و وسايل ديگه رُ آوردن تا همون جا شامي درست کنن و تا آخر شب با فاميل دور هم باشن. البته بيشتر اين رو در تابستان و بهار (قبل از سرد شدن هوا) مي بينين. و البته بر همين اساس، يکي از شغل هايي که تو شيراز شديدا ميگيره داشتن رستوران يا کافي شاپ هست. در کل تو شيراز مُده زماني که رستوراني تازه افتتاح بشه، همه ي ملت هجوم ميبرن به سمت اون مغازه يا رستوران و تا افتتاح مغازه ي جديد بعدي، اين روال ادامه داره.. در کل رقابت اونقدر معني نداره، هر چند خيلي جاها براي موندگار شدنشون يکي دو تا ويژگي دارن و هنوز هستن آدمايي که مشتري جنس خوب باشن. مثلاً فلان فست فود فقط پيتزاش خوبه و فلان مغازه چيزبرگر ش!
دانشجويي بودن شهر، کل فرهنگ شهر رُ تحت تأثير قرار داده، به طوري که واژه ها و رفتارهاي مربوط به جوونا تو کل شهر رايجه، از نظر طرز برخورد و رفتار دختر و پسر، به تجربه ميگم شيراز آزادترين شهر ايران هست و مسأله ي دوست دختر يا دوست پسر براي اکثر مردم شهر حل شده هست. در تمام شهر مي تونين شاهد صحنه هاي جالبي باشين که در هيچ جاي ديگه نخواهيد ديد. پليس در اکثر مواقع به طور خيلي خوب و قوي به امنيت شهر مي پردازه، هر چند اتفاق هاي بد هم خيلي مواقع ميفته و پليس در اون مواقع اصلا وجود نداشته يا نداره! در کل آزادي اي که به مردم داده شده، خُب براي عده ي حتا کثيري تعريف نشده ست. واسه همين برخلاف شهري مثل اصفهان يا مشهد، علافي جوونا و رفتارهايي مثل مزاحمت يا حداقل ش متلک و غيره، هنوز به وفور وجود داره که خب درصد بالايي از اون به دليل نوع طرز فکر و آزادي طرفين هست.
اتوبوس هاي شهر به سه قسمت تقسيم ميشه: قسمت جلو مخصوص آقايون، قسمتِ عقب مخصوص خانوم ها و قسمت وسط که بسته به شلوغي اتوبوس از چند رديف تا راهروي مشترک دو قسمتِ جلو و عقب مي تونه تغيير کنه و مخصوص «دو تايي ها» هست. که يا زن و شوهر هستن (يا مادر و فرزند و..) و يا به هر حال با هم نامزد کردن و يا هنوز نه. البته از محدوده ي سني و طرز رفتار ميشه خيلي راحت گفت اکثراً در گروه آخر قرار مي گيرن (فقط با هم دوست هستن) ..آهان! داشت يادم مي رفت! فرق ش با تهران اينه که همه ي اتوبوس ها خصوصي شده و پولي هست، بسته به مسير از مثلاً سي تومن تا صد تومن. و بر خلاف تهران بايد کرايه رُ وقتي خواستين پياده شين بدين. آقايون که چه بخوان چه نخوان، موقع پياده شدن از جلو آقاي راننده رد ميشن، خانوما هم ميتونن از در وسط پيده شن و اگه راهرو شلوغ نباشه، از در جلو.
در کل شيرازي جماعت معروفه به شادي و خوشي. يک فرد شيرازي اگه يک مليون تومن سرمايه گذاري کنه و اون رو تبديل کنه به دو مليون، چند ماه دست از کار مي کشه و ميره مسافرت (عموماً دوبي، کيش، آنتاليا) و پس از خرج کردنِ اون يک مليون، دوباره کار مي کنه تا پول به دست بياره (برعکس اصفهان و حتا تهران) واسه همين بازارچه ها و مغازه ها تعدادشون محدوده(شديداً برعکس اصفهان يا حتا مشهد). البته اکثر بازارچه ها محل پاتوق دخترها و پسرها هست و به همين دليل شلوغه، اما خريد نه خيلي.. نظارت اقتصادي به طور کلي نيست، واسه همين خيلي راحت ميشه مثلاً رو يه کفش سي هزار تومني، بيشتر از ده هزار تومن تخفيف گرفت! و همين باعث ميشه اکثراً خريدهاشون رُ از تهران بکنن و اگه وضع مالي خوبي داشته باشن از جاهاي ديگه (مثل کيش و دوبي). و همين چرخه ادامه داره که باعث ميشه فروشنده جنس ش رُ به هر قيمتي بده. فکر کنم گفتم که تو شيراز براي اکثريت مردم (خصوصاً طبقه ي مرفه) منطق کاملاً بي ربطه و وقتي فلان پاساژ يا بازارچه در بورس قرار مي گيره، هر چه قدر هم قيمت هاش غيرمنطقي باشه، مشتري هاي خاص خودش رُ داره!
شيرازي ها آدماي تنبلي هستن، اکثراً مغازه ها دير باز ميشه (نه صبح، يا ده حتا) چون صبح مشتري ها هم خوابن ! و البته عصرها که شلوغ تره، بيشتر مشتري مياد و معمولاً از پنج، شش عصر مغازه ها باز هستن تا نه، ده شب.
اگر چه شيراز از نظر وضع هوا يکي از شهرهاي آلوده ي ايران محسوب ميشه (بين رتبه ي دوم تا چهارم متغيره؛ تهران، شيراز، مشهد و اصفهان چهار شهر آلوده ي ايران شناخته شدن) اما هواي خوبي داره، در اکثر مواقع هوا ملايم و همه جا سبزه. حتا يکي از کارهاي جذب توريست که هر سال انجام ميشه نورافشاني کوه هاي اطراف شيراز در تعطيلات نوروز هست. (شيراز عملاً يک دره ي خيلي بزرگه! دو تا دور شيراز کوه قرار داره و البته اين يکي از عواملي بود که باعث شد در زمان جنگ خيلي آسيب نبينه) راستي اضافه کنم که اگه مي خواين بياين شيراز بهترين زمان حدود ماه اردي بهشته که همه جا سبز و پر از گل و قشنگه! تو عيد شديداً شيراز شلوغ ميشه، اگرچه معمولاً خود شيرازي ها عيد رُ به مسافرت مي گذرونن.
همون طور که گفتم، فرهنگ غالب شهر رُ جوونا تشکيل ميدن واسه همين طرز لباس يا آرايش شيرازي ها معروفه. نکته ي ديگه زبون بازي و تعارف ها هست که هنوز هم جايگاه ويژه اي داره تو زندگي يه شيرازي، البته اگه کسي رُ بشناسين مي تونين بفهمين دقيقاً منظورش چيه، اما مطمئن باشين به طور کلي نود درصدِ حرف ها و تعارف ها فقط جنبه ي «تعارف شيرازي» داره و حتا استقبال شما باعث ناراحتي مخاطب شايد بشه! شايد ترکيب تعارف ها و راحت بودنِ مردم هست که اونا رُ خونگرم نشون ميده؛ خيلي راحت مي تونن از يه غريبه پذيرايي کنن و خاطره ي خوبي رُ واسه ش به وجود بيارن.
هر چند يکي از شهرهاي بزرگ ايران محسوب ميشه، اما همچنان اکثر برخوردها بر اساس روابط هست و شديداً اين گفته در شهر شيراز صادقه که شما اگه دو نفر شيرازي رُ بشناسين؛ همه ي آدم هايي که تو شيراز هستن (چه شيرازي، چه غير شيرازي و چه حتا مهمان!) ها رُ مي تونين از طريق اين دو نفر بشناسين..
فکر کنم طولاني شد يه کم زياد، باقي گفته ها باشه واسه پست بعدي..
مهدي اچ اي
پ.ن. يه توضيح رُ لازم دونستم اضافه کنم. اين که گفتم شهر دانشجويي کاملاً منظورم برعکس شهرهاي کوچيکي هست که چند وقته يه دانشگاه آزاد ساختن و کل جمعيت شهر ميشه دانشجوهاي اون شهر !! کاملاً برعکس.. شيراز هميشه قطب خيلي از رشته هاي علمي کشور بوده، و يکي از مواردي هست که تو شيراز زياد تو چشم مياد، يعني خيلي از آدما به نوعي به دانشگاه و محيط دانشگاهي مربوط ميشن و به خاطر حضور ممتد، طرز فکر و جو شهر به همين صورت رشد کرده و اتمسفر حاکم بين بزرگتر ها هم همينه.